شکر لله که در میکده باز است هنوز
دل رندان جهان محرم راز است هنوز
داد بر باد فنا آتش می هستی ما
دل سودا زده در سوز و گداز است هنوز
نکند ذوق جنون باده پرستی را منع
دل دیوانه بر این شیوه مجاز است هنوز
قصه می رود از خاطر و بر خاتم عشق
نقش افسانه محمود و ایاز است هنوز
ساقیا باده بده یار بود بر سر ناز
زانکه در مستی ما حال نیاز است هنوز
مطرب مجلس ما گرچه ز خود بیخبر است
گوش دل در گرو نغمه ساز است هنوز
نوربخش از خم می نغمه تکبیر شنید
شیخ میگفت کجا وقت نماز است هنوز