عاشق که باشی، حاضری هر چی داری و نداری رو بریزی به پای معشوق... «رحمان» میشی
معشوق که باشی، وجودت با همهی قوا عاشق رو میکشونه طرف خودش... «رحیم» میشی
اگه تونسی همزمان هر دو طرف معادلهی عشق حضور داشته باشی... هم عاشق هم معشوق؛ اونوقت محو میشی، میمونه «عشق» و دیگر هیچ... «عشق» پیدا شد و آتش به همه عالم زد...