شوق دیدار
شوق دیدار

شوق دیدار

انا الحق


انسان و رب - «انا الحق » 

«وجود سوم » که عالم تکقطبی مرتبط با هر یک از جهانهای n قطبی (از جمله جهان دوقطبی) است، میتواند از سه منظر تعریف شود و بر این اساس، سه نام مختلف دارد. یکی از این نامها «اله » است. نمونه ی ایده آل وجود آدم که کمال بالقوه ی او را نشان میدهد، «اله » او نام میگیرد. بالفعل بودن کمال در این نمونه ی ایده آل به عنوان «رب » شناخته میشود. اگر بخواهیم از نگاه انسان به عنوان ناظری که در حال طی کردن چرخه است، به آن نگاه کنیم، رب، در پایان چرخه قرار میگیرد و اگر از نگاه خود او که ناظر واقع در فرازمانی است بنگریم، همچون اله همواره تحقق دارد. به عبارت دیگر، ظهور کمال «اله »، در «رب » است و در عین حال، هیچ یک از آن دو قبل یا بعد از دیگری قرار ندارد.

قابلیت کمال که در «اله » به نمایش گذاشته میشود، به دلیل آن است که اله گنجینه ی صفات الهی را در خود دارد و به ظهور رسیدن کمال در رب، نشانه ی دستیابی به این گنجینه ی پنهان است. آنچه این گنجینه ی صفات الهی(روح الله) را از عالم بالاتر دریافت میکند و به اله میسپارد، «مَلِک » نام میگیرد. ملک، «روح الله » را به «اله » میبخشد و در پایان چرخه، «رب » همه ی این آگاهیها را آشکار میکند و الگوی حرکت را نشان میدهد.

اگر مسیر حرکت در چرخه را در نظر بگیریم، طبق شکل «اله » در ابتدای مسیر بوده، مبدأ حرکت و نمایی از جهان تکقطبی است و «رب » نیز که در انتهای مسیر است، نمای دیگر آن به شمار میرود .

1- عالم تک قطبی، عالم فراتر از تضاد، زمان و مکان است و به همین دلیل» ملک آدم « ،» اله آدم « و »رب آدم« بر هم منطبق هستند و سه گانگی، بین آنها وجود ندارد.

2- هیچیک از این سه، از وجود آدم جدا نبوده، هر یک، بعدی از وجود او هستند که در حرکت او نقش دارند.

3- کثرات آدم (انسانها) نیز حرکت خود را از» اله «آغاز کرده اند و به» رب « پایان میبرند. در طول مسیر، پذیرفتن تربیت از » رب « ، راهگشای حرکت صحیح آنها است و وحدت آنها با » رب « ، در پایان مسیر اتفاق می افتد.

در پایان چرخه، هر کسی با توجه به در اختیار داشتن صفات الهی و توانایی او، در معرض یک سؤال (که آزمایش آخر در چرخه است) قرار می گیرد.آن سؤال این است که آیا او با توجه به توانایی خدایی که به دست آورده است، جدایی از عالم وحدت را میپسندد و میخواهد خودش خدایی کند و یا به وحدت ملحق می شود و خدایی عالم وحدت را میپذیرد.

در صورتی که او خدایی عالم وحدت را بپذیرد، وارد جهان تک قطبی شده، به درجه ی «رب » می رسد. پس، «رب » هر کسی نمونه ی عینی و کمال یافته ی او در پایان چرخه است که به دعوت خداوند پاسخ مثبت داده است و میتواند در تمام مراحل سیر او در چرخه، نقش یک مربی را برای او ایفا کند و از طریق «روح هادی » جهت کمال را به او نشان دهد.

حتی اگر کسی پاسخ مثبت به این سؤال ندهد، سیر مجدد در چرخه را ترجیح داده است و یک دور دیگر آن را تجربه میکند تا باز به مرحله ی آزمایش آخر برسد. ممکن است کسی بارها و بارها به این سؤال خداوند پاسخ منفی بدهد؛ ولی بالاخره در پایان یکی از این تجربه ها به کمال لازم میرسد و پاسخ مثبت خواهد داد.

پس اگر از مرحله ی فرا زمان به این اتفاق نگاه کنیم، همه ی افراد به این پرسش پاسخ مثبت داده اند و خدایی عالم وحدت را پذیرفته اند. بنابراین، هریک از افراد، ربی دارند که مربی آنها است و آ نها باید به سوی او در حرکت باشند. البته، درست است که به تعداد همه ی بنی آدم «رب » وجود دارد؛ اما مقام رب » در مرحله ی تکقطبی (مرحله ی فراتر از زمان، مکان و تضاد) است و همه ی کثرات در آ نجا وحدت دارند (کثرت در وحدت). 

پس، آدم در جهان دوقطبی یک «رب» در جهان تک قطبی دارد. از طرف دیگر، نه فقط در جهان دوقطبی، بلکه در هرکدام از جهانهای n قطبی، یک « رب» وجود دارد و مجموع همه ی رب های جهانهای n قطبی، رب همه ی جهانها یعنی «الله » است. 

حال میتوان احتمال داد که انسان وارسته ای مانند حلاج نیز، بر این اساس زبان به بیان «انا الحق » گشود که اگر کسی به ادراک رابطه ی خود با » رب « برسد، این حقیقت را درک میکند که «رب »، خودِ به کمال رسیده ی اوست؛ نه این که خود را در شرایط این جهانی اش «رب » بیابد و «رب » بداند. او حقایق عالم را در خود کمال یافته ی خویش (رب) میجوید و راه کمال را با هدایت آن دنبال میکند.

ای نسخه ی نامه ی الهی که تویی 
وی آیینه ی جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
«بابا افضل کاشی »

کتاب انسان و معرفت – استاد محمد علی طاهر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد